نور چشم من ، امانت خدا

رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء

نور چشم من ، امانت خدا

رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء

شکر



هر روز با این اضطراب بیدار میشم که اگه امروز مشکلی براش پیش بیاد چیکار کنم و شب با این فکر به خواب میرم که خدایا شکرت که امروز هم به خیر گذشت !

من قفل هستم


خیلی وقته نمی تونم بنویسم. دلم می خواست همه چیز رو ثبت کنم تا براش خاطره های گفتنی زیادی داشته باشم. اما نمی تونم




باور نمی کنم


می گفتیم ممد یا آسید ممد ... دایی ممد یا عمو ممد یا بابا یا داداش یا همه کس همه ما بود...از بس مهربان بود..


هفته دیگر که بیاید چهل روز می گذرد از رفتن ناگهانی ات!

خدایت بیامرزد.


ممنون که فاتحه می خونی براش !