نور چشم من ، امانت خدا

رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء

نور چشم من ، امانت خدا

رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء

مثله بهاره سبزه دخترم *... + عکس

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

این روزها ...

وقتی چشماش نصفه شب برق میزنه و بعد آروم آروم یه لبخند بهم تحویل میده ، آیا حق دارم از  بی خوابی شکایت کنم؟


وقتی دارم از کنارش رد میشم و با اون نگاه مهربونش تموم مسیر حرکت منو دنبال می کنه آیا می تونم ناسپاس باشم ؟


وقتی با دستان لطیفش محکم دست منو تو خواب میگیره چی می تونم بگم؟


وقتی بالای سرش می ایستم و اون با تمام توانش خودشو به سمت من بالا میکشه تا بغلش کنم آیا می تونم ذوق تمام دنیا رو برای داشتنش نکنم؟


همه اینها  هست و همه شادی های دنیا ...اما هربار می خندم و  می خندد دلم برای دختر 8 ساله ای می گیرد که دیگر بابا ندارد؟ دارم له میشم زیر این غم...خدایا به هممون صبر بده ...