نور چشم من ، امانت خدا

رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء

نور چشم من ، امانت خدا

رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء

لبیک اللهم لبیک


تلویزیون روشنه ...داره شیر می خوره یهو برنامه عوض میشه و یه میان برنامه با صدای لبیک حاجی ها شروع میشه....زهرا که به طور طبیعی به هر صدای جدیدی عکس العمل نشون میده ، سرشو می چرخون و اولین بار از تلویزیون کعبه رو می بینه ...



پارسال همین وقتا بود که با زهرا رفتیم عرفه...البته فقط من بودم اون توی شکمم بود...


حالا حس خوبی دارم. از به یاد آوردن اون دعا خوندن دوتاییمون..اگه خدا بخواد می خوام امسال هم ببرمش...


زهرای من تو بغلم خودشو برام لوس می کنه و با معصومیت تمام می خنده...دنیا رو دارم من ...


الحدلله


اللهم ارزقنا توفیق حج بیتک الحرام...





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد