نور چشم من ، امانت خدا

رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء

نور چشم من ، امانت خدا

رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء

کابوس روزانه

کابوس این روزهای من یک مارمولک چاق و بارداره ! یک مارمولک که تا حالا ندیدمش و همسرم دیده اونو و میگه بچه داره. فکر کنم منتظره با هم نی نی بیاریم که تو خونه یه باره ریخت و پاش بشه.


بنا به گفته شاهدین از زیر مبل ها گاهی در میاد و میره زیر اون یکی مبل ها! و گفته شده که دقیقا مدل راه رفتنش مثه راه رفتن من هست. گرد و تپلی مثه پنگوئن راه میره!!

ناهار که میخوریم منتظرشم. نماز که می خونم میگم الان میاد کنارم .

همش تو فکرشم.دست خودم نیست.پیداش هم نمی کنیم که بکشیمش!



واااااااااااااااااااااااای


پ.ن : طی یک عملیات موفقیت آمیز مکان مارمولک توسط من شناسایی و خود مارمولک توسط همسر به قتل رسید.شایان ذکر است که مارمولک کذایی لاغر شده بود.دوفرضیه وجود دارد ک یا یه مارمولک دیگه است کلا. و یا بچه هاشو یه جایی تو خونمون به دنیا اورده!!!!!!!!!!

کار خانگی !

یه کار مشابه کار قبلی اونم تو خونه واینترنتی برام می خواد جور بشه ایشالا...


امید بستم به خدا و نمی خوام بچمو هنوز نیومده اذیت کنم. خانم دکتری که برا مصاحبه منو دید بهم گفت بچتون محقق میشه ایشالا!!


فقط خنده ام گرفته بود که با این دماغ و با این فسقلی که یه عالمه جا گرفته  با اعتماد به نفس نشسته بودم جلوش که می خوام کار کنم.


اون خانم دکتر هم خندید گفت بچه اولته خبر نداری چه خبره ...وقت برا دستشویی رفتن هم بهت نمیده !

شرمنده ام...

وقتی میرسم آزمایشگاه و میگن باید برا این آزمایش سه ساعت بشینی و فعالیت نکنی اولین چیزی که به ذهنم میرسه مادر بودن با تحمل همه سختی هاشه.من خیلی لوس و متوقعم .اما یادم اومده مامان من همه کاری میکنه. همه زحمتی به خودش میده و تا حالا ندیدم بگه من این همه کار برای بچه هام کردم.وما....


خیلی عقبیم مامان.

داغ دل!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

مادر ...

• حضرت فاطمه سلام الله علیها •

آن گاه که در روز قیامت برانگیخته شوم، گناهکاران امّت پیامبر اسلام را شفاعت خواهم کرد

إحقاق الحقّ: ج 19، ص 129